بسم الله الرحمن الرحیم اما جالبتر آن است که تمام مشکلاتی که اشکال کنندگان مطرح میکنند در صدر اسلام هم وجودداشت و حتی شدیدتر ، دربسیاری از کشورهای غربی هم وجود دارد و بازهم شاید شدیدتر ، اما بیایید کمی هم آرمانی نگاه کنیم به قضیه. بی شک کاهش رشد جمعیت انسانی برای یک کشور یعنی حرکت رو به زوال در عرصه بین المللی ، کاهش رشد جمعیت شیعه برای تنها کشوری با حکومت شیعی (و در مقابل افزایش جمعیت رگباری اقلیت اهل سنت همان کشور1) یعنی حرکت به سمت سنی شدن تنها حکومت قدرتمند شیعی. قابل ذکر است که نگاههای جامعه شناسانه هم به این مسئله گویای این است که جامعه ای که رشد جمعیتی اش اندک باشد جامعه ای ناموفق از نظر زوایای مختلف و رو به زوال است. که بحث و بررسی شان نیاز به پست مستقلی دارد.
یکی از مسائلی که چندوقتیست تبدیل به دغدغه ای برای نایب امام عصرمان شده است مسئله کاهش رشد جمعیت و لزوم افزایش جمعیت کشور است .تا آنجا که امام خامنه ای بارها در سخنان مختلفی به لزوم افزایش جمعیت کشور اشاره کرده و دعوت به افزایش جمعیت در خانواده ها و فرهنگ سازی این موضوع کرده اند تا مشکلاتی که خیلی دور نیست گریبانگیر کشور نشود.
برایم جالب است که برخی هموطنانم درکنار ادعای ولایتمداری و عشق به ولایتشان جسورانه در مقابل فرمایش متکی به تحقیق و بررسی گسترده ی عالم بزرگی که در راس کشور بر امور نظارت دارد و او را به نیابت از امام معصوممان پذیرفته ایم قد علم می کنند و اشکالات جور و واجوری را به مسئله "لزوم افزایش جمعیت"وارد میکنند و به هرطریقی متمسک میشوند تا از پذیرش مسوولیت آن و تبلیغ و فرهنگ سازی در راستای آن سرباز زنند. اشکالاتی از قبیل کیفیت مهمتر از کمیت است! و شرایط اقتصادی امروز اجازه افزایش جمعیت را نمی دهد و ...
کاهش رشد جمعیت برای یک خانواده مسلمان یعنی حرکت رو به افسردگی و بی نشاطی و هزاران مشکل اثبات شده در علم روانشناسی برای خانواده کم جمعیت.
به دوستانی که از وضعیت معیشت می نالند میگویم شما بالاخره یا به رزاقیت خداوند اعتقاد دارید یا ندارید. اگر اعتقاد دارید که شما توکل کرده و تلاشتان را بکنید و تقوا پیشه کنید و شک نکنید که خداوند در تحقق وعده اش خلافی نخواهد کرد و از جایی که گمانش را نمی برید روزی فرزنددلبندتان خواهد رسید.
هرچند علی رعم کم انصافی های برخی بزرگواران اگر واقع بینانه نگاه کنیم وضعیت رفاهی دوره ی ما بسیار بسیار بهتر از وضعیت مسلمانان صدر اسلام و حتی 30 سال قبل بوده است. اما تاسف بار است که حق شکرنعمت به جا نمی آوریم و تجمل گرایی و اشرافی گری و دوری از ساده زیستی در اولویت زندگی هایمان قرار گرفته است. آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر بخشی از نامه 31 نهج البلاغه که حضرت در آن از توجه به دنیا بازداشته اند آورده است توجه به دنیا به 3علت است..2علتش اشکالی ندارد و مذموم نیست اما امان از علت سوم که اشاره حضرت را هم درخصوص همین علت می دانند...اولی رفتن به سمت ضروریات زندگی مثل خوراک و پوشاک لازم است که گریزی از توجه به آنها برای رفع نیاز نیست و اشکالی هم در آن نیست. مورد دوم دنیاطلبی برای تامین رفاه در زندگی که جزء ضروریات زندگی نیست اما رفاه و راحتی بیشتر انسان را به دنبال دارد که در صورت داشتن شرایط دنیال این بخش از دنیا رفتن هم مذموم نیست. اما پناه برخدا از وسوسه شیطان برای سومین نوع دنیا طلبی که صرفا به جهت تجمل پرستی انجام شده و نه جزء ضروریات زندگی بوده و نه بود و نبودش رفاهی برای انسان به ارمغان می آورد. و حضرت هم این نوع دنیاطلبی را ناصحیح می دانند.
حال از شما خواننده ی فهیم سوال میکنم. به خریدهایی که در طول ماه و سال میکنیم توجه کنیم. الحق و الانصاف چنددرصد از این خریدها صرفا صرف تجمل وسیله یا مارک مخصوصش شده است که از نظر تامین نیاز و رفاه هیچ تفاوتی با جنس ارزانترش نداشته؟ از دکور و ظروف تزئینی و غیرتزئینی بگیرید تا سایر لوازم آشپرخانه و نوع مبلمان و مارک لباسها و غیره و غیره.
آیا همین خریدهای ماهیتا غیرعقلانی را که هیچ حجت عقلی و شرعی برایشان در قیامت هم نداریم و بدون درصدی شک مایه حسرت عظیمی برایمان خواهد شد را نمیتوانیم صرف روزی و رفاه فرزندصالحی کنیم که در دنیا موجب نشاط خانواده و در سالهای طولانی بعدازمرگ ، کارهای نیک این فرزندان و ذریه هایشان به فریادمان برسند و به نوعی باقیات الصالحاتی برایمان باشند؟
اما دوستانی که کیفیت تربیت را مرهون کمبود کم و عدد فرزند می دانند باید قول استاد بزرگی را نصب العینشان کرد که میگفت اگر بخاطر تربیت از فرزندآوری امتناع میکنید بدانید بچه ها خودشان تربیت شده ی خدایی هستند شما بی تربیتشان نکنید!
روانشناسان معتقدند کودک موجودی به شدت تقلیدگر است و تمام رفتارهای خوب و بد پدر و مادر را مو به مو اجرا میکند و به تعبیری آینه اعمال و رفتار پدرومادرش است. در آداب اسلامی هم تربیت و خودسازی پدر و مادر زمینه ی تربیت صحیح کودک معرفی شده است. بنابراین برای پدر و مادر خودساخته و باتقوا و صبوری که در نوع رفتار با کودک رضای خدا را در اولویت قرار می دهند و روش صحیح رفتار را هم بلدند یک کودک و پنج کودک فرقی ندارد. با این نگاه کمیت ارتباطی به کیفیت ندارد و اگر هم ارتباطی باشد در تاثیرات مثبت فردی و اجتماعی جمعیت زیاد خانواده بر روی فرزندان و شادابی و نشاط خانواده هاست. بنابر این باید گفت اتفاقا کمیت بیشتر کیفیت بیشتر و لزوما کمبود فرزند موجب زندگی بهتر نخواهد شد. شاهدمثالهای فراوانی در اطراف بسیاری از ما بر این قضیه وجود دارد. ازجمله آنها خاطره ی شخصی یکی از روانشناسان بزرگوار است که متاسفانه نامشان را درخاطر ندارم اما در آخرین شماره نشریه خانه خوبان مطلبی از ایشان درج شده بود که ضمن تاکید بر فواید جمعیت زیاد خانواده این خاطره را بیان کرده بودند که در زمان کودکی ایشان درهمسایگی شان خانواده ای متمکن و ثروتمند بوده است که تنها یک فرزند داشته اند در حالیکه همه همسایه ها پرفرزند بوده اند . این همسایه ثروتمند به شدت معتقد بوده است که یک فرزند سالم و به درد بخور بهتر از چندفرزند به درد نخور! اما این تک فرزند در ناز و نعمت و توجه کامل پدر و مادر بزرگ می شود تا داستان می رسد به جاییکه پدرومادر پیرش را رها میکند و میشود از آن معتادهای درجه یک کوچه که همه اهالی از او می ترسند و حتی وقتی مرگ پدرش فرامی رسد چندوقتی جنازه روی زمین می ماند تا آخر شهرداری می آید و جنازه اش را جمع می کند و می برد!
مطمئنا مشابه این اتفاق در اطراف بسیاری از ما رخ داده است و شاید مهمترین علت بی کیفیت شدن چنین فرزندانی همین تک فرزند بودن و کمیت اندک جمعیت خانواده است.
اشکال سومی هم از سوی خواهران بزرگوار مطرح میشود که مادران امروز توانایی جسمی فرزندآوری بیش از 2تا و 3تا را ندارند. این خواهران خوبم را دعوت میکنم به مشاهده و مقایسه نمونه های مادران پرفرزند درکشور (ازجمله بانوی مکرمه ای که اخیرا مصاحبه های بسیاری از ایشان و همسرشان در خبرگزاری ها و صداوسیما منتشرشد که صاحب 8فرزند هستند. و همینطور خواهران مسلمان سنی مذهب کشورمان) که هیچ یک قطعا رویین تن نبوده اند! و با شرایطی مشابه شرایط ما موجبات مباحات پیامبر گرامی اسلام به امتش را فراهم آورده اند و از نظر جسمی تفاوت چندانی با مادران خانواده های کم جمعیت ندارند.
ضمن اینکه علم پزشکی ثابت کرده است که املاح ازدست رفته ی بدن مادر شیرده 6ماه بعد از شیردهی جبران شده به میزان طبیعی خودش برمیگردد و این ضعف جسمی دوران شیردهی که البته به سراغ مادرانی که مراقب تغذیه خود نیستند می آید در آنها ماندگار نیست.
البته گذشته از پاداش و اجر عظیم فرزندآوری ، این مجاهدت بزرگ به تعبیر رهبری معظم ، از ثمرات و فواید جسمی و روحی که بارداری و شیردهی برای زنان دارد هم نباید چشم پوشی کرد.
*************
1- طبق آمار تعداد کلاس اولی های شیعه و سنی در ایران در سال تحصیلی 92-93 تقریبا برابر هم بوده است و اگر وضع به همین منوال کنونی (سیرصعودی رشد جمعیت سنی و سیرنزولی رشدجمعیت شیعه) پیش رود جمعیت شیعیان و اهل سنت کشور تا 12سال دیگر با هم برابر شده و پس از آن معکوس خواهد شد و جمعیت اهل سنت بر شیعه غلبه خواهد کرد که تبعات فراوانی هم به دنبال خوهدداشت.
پی نوشت: 2سال پیش این مطلب: http://saboo1.parsiblog.com/Posts/20/فرزند+کمتر+زندگی+بهتر+؟!/ را نوشته بودم که مطالعه اش به نظر خالی از لطف نمی رسد.
به امید ایرانی شاداب و جوان
Design By : Pichak |