بسم الله الرحمن الرحیم یادش به خیر مرحوم کافی..انگار همین امروز فریاد زده است ..نه از زبان خودش بلکه از زبان امیرالمومنین علیه السلام: «یا اهل العراق نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق اما تستحیون؟ ....ای مردم عراق، باخبر شده ام که زنان شما در بازار تنه به تنه مردان می زنند آیا شرم ندارید؟ »مشکاة الانوار، ص 337 اگر نشنیده اید در نوار بلعم باعورا _به گمانم_ گفته است و گفته است که حتما حضرت علی علیه السلام با ما ایرانی ها نبوده! با عراقی ها بوده! اینگونه است؟ دل حضرت را چه به درد آورده؟ که چونان فریاد زده بر سر مردم عراق؟ و مرحوم کافی را چه شده که چنین فریاد زده بر سر مردم ایران _ام القرای جهان اسلام_ و تهران _عاصمه شیعه_؟ پایتخت اسلام باید چنین باشد؟ مرام برادران پیامبر که به ایشان مرحبا گفته است باید چنین باشد؟ کمترین لکه ای بر این تاریخ سفید و روشن ملت اسلام _ایران_ بیشترین است. حقا که آدم دلش به درد می آید وقتی خیابان من کمتر رنگ خیابان اسلامی را دارد . آدم دلش به درد می آید وقتی حرم می رود و گاهی می بیند زائران بی بی وقتی از صحن خارج می شوند انگار از زندان آزاد شده اند که زود چادرها را بر می دارند و به زور در کیفشان می چپانند. آدم دلش به درد می آید وقتی می بیند همسایه طبقه پایینی با لباس بسیار نامناسبی (و البته باحجاب است چون یک چادر نازک بر سر دارد که برجستگی ها و برهنگی های بدنش را پوشانده!) برایش غذای نذری امام حسین (ع) می آورد. آدم دلش به درد می آید وقتی بعد از چند وقت هم که با خانواده به پارک می رود و سفره ای پهن می کند ماشینهایی که از خیابان پارک رد میشوند و آهنگهای آنچنانی از باندهای ماشینهایشان پخش میشود زهر میکنند شام آن شب را به کام آدم! آخر مگر اینجا مملکت اسلام نیست؟ مگر مملکت علی (ع) نیست؟ کدام فریاد مردان ما ،با غیرت علویست؟ مگر مملکت فاطمه علیها سلام نیست؟ کجای عفاف زنان ما ، عفاف فاطمیست؟ مگر اینجا "آرام"گاه دخت موسی بن جعفر نیست؟ کاری کنیم..امر به معروف ونهی از منکر را من و شما باید زنده کنیم (البته مراتب استغفارم را باید به خدایم برسانم که با بی ایمانی های من و امثال من این واجب مرده است) . باورکنیم که حضور ما درفضاهای عمومی خودش امر به معروفیست مهم و نهی از منکریست قوی بشرطی که لباس من، رفتار من ،خانه من ، اسم من ، حتی حرفهای من جهت دار و شعارمذهبم و نماد دینم باشد. عمامه ی شمای روحانی فقط مخصوص منبر و مسجد نباشد ، حضرت علامه مصباح می فرمودند در دنیایی که دنیای نمادها و سمبلهاست چطور می توان تاثیر لباس روحانیت را در تبلیغ عملی و معرفی دین نادیده گرفت؟..با تاسی از فرمایش استاد من هم می گویم چطور می توان تاثیر حضور با نمادهایی مثل چفیه ، مقنعه چانه دار ، نوشته های مذهبی روی دیوارها و ماشینها(البته طوری که دید راننده را نگیرد تا تخلف محسوب شود ، مثلا روی کاپوت یا گوشه ی شیشه و...) ، پرچمهای عزاداری سردر خانه ها یا آپارتمانها و هزار هزار نماد دیگر را در تبلیغ دین و تغییر چهره و فضای شهر نادیده گرفت؟ باور کنیم که همین نگاه آمرانه و ناهیانه ی من و شما ، همین تذکر زبانی من و شماست که جامعه را از فساد باز خواهدداشت. مطمئن باشید احتمال تاثیرش قطعیست این را من نمی گویم رهبرجهان اسلام می گوید: "بعضی ها گفته اند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد. من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است. مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندها و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمیکند. اما برای مردم چرا، برای مردم حرف اثر دارد." "البته عده ای این کار را می کنند اما همه نمی کنند. همه تجربه نمی کنند، بعد می گویند آقا چرا اثر نمی کند. تجربه کنید؛ منکری را که دیدید با زبان تذکر دهید. اصلا هم لازم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک کلمه بگویید: آقا، خانم، برادر، این منکر است. شما بگویید نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی می تواند منکر را ادامه بدهد؟ " بیایید کاری کنیم ، برادر من بیایید علوی شویم ، خواهر من بیایید فاطمی شویم. زمان عمل اندک است...
شهر من کمتر بوی شهر مذهبی را به مشام می رساند.
در جای جای کشورم کمتر حس مهد اسلام و ایمان می کنم.
Design By : Pichak |