آن مرد طبيب بود و مي گفت: جهان بيمارستاني است بي سر و سامان.هر کس بيماري دارد و هر کس دوايي مي خواهد.هزاران هزار بيماري، افسوس، اما هزاران هزار دوا را چطور مي توان يافت؟
جوانمرد اما مي گفت: ما همه تنها يک بيماري داريم:خواب ، و دوايي نيست، جز بيداري.بيدار شويم تا جهان بيمار نباشد.
(جوانمرد، عرفان نظر آهاري)