سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مسائلی که چندوقتیست تبدیل به دغدغه ای برای نایب امام عصرمان شده است مسئله کاهش رشد جمعیت و لزوم افزایش جمعیت کشور است .تا آنجا که امام خامنه ای بارها در سخنان مختلفی به لزوم افزایش جمعیت کشور اشاره کرده و دعوت به افزایش جمعیت در خانواده ها و فرهنگ سازی این موضوع کرده اند تا مشکلاتی که خیلی دور نیست گریبانگیر کشور نشود.

برایم جالب است که برخی هموطنانم درکنار ادعای ولایتمداری و عشق به ولایتشان جسورانه در مقابل فرمایش متکی به تحقیق و بررسی گسترده ی عالم بزرگی که در راس کشور بر امور نظارت دارد و او را به نیابت از امام معصوممان پذیرفته ایم قد علم می کنند و اشکالات جور و واجوری را به مسئله "لزوم افزایش جمعیت"وارد میکنند و به هرطریقی متمسک میشوند تا از پذیرش مسوولیت آن و تبلیغ و فرهنگ سازی در راستای آن سرباز زنند. اشکالاتی از قبیل کیفیت مهمتر از کمیت است! و شرایط اقتصادی امروز اجازه افزایش جمعیت را نمی دهد و ...

اما جالبتر آن است که تمام مشکلاتی که اشکال کنندگان مطرح میکنند در صدر اسلام هم وجودداشت و حتی شدیدتر ، دربسیاری از کشورهای غربی هم وجود دارد و بازهم شاید شدیدتر ، اما بیایید کمی هم آرمانی نگاه کنیم به قضیه. بی شک کاهش رشد جمعیت انسانی برای یک کشور یعنی حرکت رو به زوال در عرصه بین المللی ، کاهش رشد جمعیت شیعه برای تنها کشوری با حکومت شیعی (و در مقابل افزایش جمعیت رگباری اقلیت اهل سنت همان کشور1) یعنی حرکت به سمت سنی شدن تنها حکومت قدرتمند شیعی.
کاهش رشد جمعیت برای یک خانواده مسلمان یعنی حرکت رو به افسردگی و بی نشاطی و هزاران مشکل اثبات شده در علم روانشناسی برای خانواده کم جمعیت.

به دوستانی که از وضعیت معیشت می نالند میگویم شما بالاخره یا به رزاقیت خداوند اعتقاد دارید یا ندارید. اگر اعتقاد دارید که شما توکل کرده و تلاشتان را بکنید و تقوا پیشه کنید و شک نکنید که خداوند در تحقق وعده اش خلافی نخواهد کرد و از جایی که گمانش را نمی برید روزی فرزنددلبندتان خواهد رسید.
هرچند علی رعم کم انصافی های برخی بزرگواران اگر واقع بینانه نگاه کنیم وضعیت رفاهی دوره ی ما بسیار بسیار بهتر از وضعیت مسلمانان صدر اسلام و حتی 30 سال قبل بوده است. اما تاسف بار است که حق شکرنعمت به جا نمی آوریم و تجمل گرایی و اشرافی گری و دوری از ساده زیستی در اولویت زندگی هایمان قرار گرفته است. آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر بخشی از نامه 31 نهج البلاغه که حضرت در آن از توجه به دنیا بازداشته اند آورده است توجه به دنیا به 3علت است..2علتش اشکالی ندارد و مذموم نیست اما امان از علت سوم که اشاره حضرت را هم درخصوص همین علت می دانند...اولی رفتن به سمت ضروریات زندگی مثل خوراک و پوشاک لازم است که گریزی از توجه به آنها برای رفع  نیاز نیست و اشکالی هم در آن نیست. مورد دوم دنیاطلبی برای تامین رفاه در زندگی که جزء ضروریات زندگی نیست اما رفاه و راحتی بیشتر انسان را به دنبال دارد که در صورت داشتن شرایط دنیال این بخش از دنیا رفتن هم مذموم نیست. اما پناه برخدا از وسوسه شیطان برای سومین نوع دنیا طلبی که صرفا به جهت تجمل پرستی انجام شده و نه جزء ضروریات زندگی بوده و نه بود و نبودش رفاهی برای انسان به ارمغان می آورد. و حضرت هم این نوع دنیاطلبی را ناصحیح می دانند.

حال از شما خواننده ی فهیم سوال میکنم. به خریدهایی که در طول ماه و سال میکنیم توجه کنیم. الحق و الانصاف چنددرصد از این خریدها صرفا صرف تجمل وسیله یا مارک مخصوصش شده است که از نظر تامین نیاز و رفاه هیچ تفاوتی با جنس ارزانترش نداشته؟ از دکور و ظروف تزئینی و غیرتزئینی بگیرید تا سایر لوازم آشپرخانه و نوع مبلمان و مارک لباسها و غیره و غیره.
آیا همین خریدهای ماهیتا غیرعقلانی را که هیچ حجت عقلی و شرعی برایشان در قیامت هم نداریم و بدون درصدی شک مایه حسرت عظیمی برایمان خواهد شد را نمیتوانیم صرف روزی و رفاه فرزندصالحی کنیم که در دنیا موجب نشاط خانواده و در سالهای طولانی بعدازمرگ ، کارهای نیک این فرزندان و ذریه هایشان به فریادمان برسند و  به نوعی باقیات الصالحاتی برایمان باشند؟

اما دوستانی که کیفیت تربیت را مرهون کمبود کم و عدد فرزند می دانند باید قول استاد بزرگی را نصب العینشان کرد که میگفت اگر بخاطر تربیت از فرزندآوری امتناع میکنید بدانید بچه ها خودشان تربیت شده ی خدایی هستند شما بی تربیتشان نکنید!
روانشناسان معتقدند کودک موجودی به شدت تقلیدگر است و تمام رفتارهای خوب و بد پدر و مادر را مو به مو اجرا میکند و به تعبیری آینه اعمال و رفتار پدرومادرش است. در آداب اسلامی هم تربیت و خودسازی پدر و مادر زمینه ی تربیت صحیح کودک معرفی شده است. بنابراین برای پدر و مادر خودساخته و باتقوا و صبوری که در نوع رفتار با کودک رضای خدا را در اولویت قرار می دهند و روش صحیح رفتار را هم بلدند یک کودک و پنج کودک فرقی ندارد. با این نگاه کمیت ارتباطی به کیفیت ندارد و اگر هم ارتباطی باشد در تاثیرات مثبت فردی و اجتماعی جمعیت زیاد خانواده بر روی فرزندان و شادابی و نشاط خانواده هاست. بنابر این باید گفت اتفاقا کمیت بیشتر کیفیت بیشتر و لزوما کمبود فرزند موجب زندگی بهتر نخواهد شد. شاهدمثالهای فراوانی در اطراف بسیاری از ما بر این قضیه وجود دارد. ازجمله آنها خاطره ی شخصی یکی از روانشناسان بزرگوار است که متاسفانه نامشان را درخاطر ندارم اما در آخرین شماره نشریه خانه خوبان مطلبی از ایشان درج شده بود که ضمن تاکید بر فواید جمعیت زیاد خانواده این خاطره را بیان کرده بودند که در زمان کودکی ایشان درهمسایگی شان خانواده ای متمکن و ثروتمند بوده است که تنها یک فرزند داشته اند در حالیکه همه همسایه ها پرفرزند بوده اند . این همسایه ثروتمند به شدت معتقد بوده است که یک فرزند سالم و به درد بخور بهتر از چندفرزند به درد نخور! اما این تک فرزند در ناز و نعمت و توجه کامل پدر و مادر بزرگ می شود تا داستان می رسد به جاییکه پدرومادر پیرش را رها میکند و میشود از آن معتادهای درجه یک کوچه که همه اهالی از او می ترسند و حتی وقتی مرگ پدرش فرامی رسد چندوقتی جنازه روی زمین می ماند تا آخر شهرداری می آید و جنازه اش را جمع می کند و می برد!
مطمئنا مشابه این اتفاق در اطراف بسیاری از ما رخ داده است و شاید مهمترین علت بی کیفیت شدن چنین فرزندانی همین تک فرزند بودن و کمیت اندک جمعیت خانواده است.

اشکال سومی هم از سوی خواهران بزرگوار مطرح میشود که مادران امروز توانایی جسمی فرزندآوری بیش از 2تا و 3تا را ندارند. این خواهران خوبم را دعوت میکنم به مشاهده و مقایسه نمونه های مادران پرفرزند درکشور (ازجمله بانوی مکرمه ای که اخیرا مصاحبه های بسیاری از ایشان و همسرشان در خبرگزاری ها و صداوسیما منتشرشد که صاحب 8فرزند هستند. و همینطور خواهران مسلمان سنی مذهب کشورمان) که هیچ یک قطعا رویین تن نبوده اند! و با شرایطی مشابه شرایط ما موجبات مباحات پیامبر گرامی اسلام به امتش را فراهم آورده اند و از نظر جسمی تفاوت چندانی با مادران خانواده های کم جمعیت ندارند.
ضمن اینکه علم پزشکی ثابت کرده است که املاح ازدست رفته ی بدن مادر شیرده 6ماه بعد از شیردهی جبران شده به میزان طبیعی خودش برمیگردد و این ضعف جسمی دوران شیردهی که البته به سراغ مادرانی که مراقب تغذیه خود نیستند می آید در آنها ماندگار نیست.
البته گذشته از پاداش و اجر عظیم فرزندآوری ، این مجاهدت بزرگ به تعبیر رهبری معظم ، از ثمرات و فواید جسمی و روحی که بارداری و شیردهی برای زنان دارد هم نباید چشم پوشی کرد.

 قابل ذکر است که نگاههای جامعه شناسانه هم به این مسئله گویای این است که جامعه ای که رشد جمعیتی اش اندک باشد جامعه ای ناموفق از نظر زوایای مختلف و رو به زوال است. که بحث و بررسی شان نیاز به پست مستقلی دارد.

 

افزایش جمعیت


*************
1- طبق آمار تعداد کلاس اولی های شیعه و سنی در ایران در سال تحصیلی 92-93 تقریبا برابر هم بوده است و اگر وضع به همین منوال کنونی (سیرصعودی رشد جمعیت سنی و سیرنزولی رشدجمعیت شیعه) پیش رود جمعیت شیعیان و اهل سنت کشور تا 12سال دیگر با هم برابر شده و پس از آن معکوس خواهد شد و جمعیت اهل سنت بر شیعه غلبه خواهد کرد که تبعات فراوانی هم به دنبال خوهدداشت.

پی نوشت: 2سال پیش این مطلب: http://saboo1.parsiblog.com/Posts/20/فرزند+کمتر+زندگی+بهتر+؟!/ را نوشته بودم که مطالعه اش به نظر خالی از لطف نمی رسد.



به امید ایرانی شاداب و جوان


نوشته شده در سه شنبه 92/9/19ساعت 6:51 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

ظاهرا عده ای فراموش کرده اند که این انقلاب با چه هدفی شکل گرفت و خون هزاران شهید با چه هدفی به پای این انقلاب ریخته شد تا انقلاب بماند ، تا ما بمانیم...
آقایان کاندیداها! اسناد موجود و حتی خاطرات و شهادتهای خود شما که شاهدان عینی سالهای اول انقلاب بوده اید!  همه و همه فریادمی زنند که اوایل انقلاب و سالهای جنگ ، هم تحریمها و فشارهای سختتری داشتیم و هم مشکلات اقتصادی خیلی بیشتری و البته قوی ترین دیپلماسی متعلق به امام راحل بود .
آیا امام راحل لایقتر از شما آقایان نبود برای حل 100روزه و 2ماهه و یکساله ی مشکلات و فشارها از طریق سازش ؟!
آیا سازش حلال مشکلات و فشارهای اقتصادی مردم هرچند کوتاه مدت و فرمالیته! و مانع ریختن خون هزاران شهید نبود؟!


چه شد که امام راحل در شرایطی به مراتب سخت تر از شرایط اقتصادی امروز ، با تحریمهای به مراتب سختتر از تحریمهای امروز ، با تجهیزات نظامی به مراتب کمتر از تجهیزات نظامی امروز که حتی سیم خاردار را از ما دریغ میکردند ، مقاومت را تنها راه پیروزی دید و ذره ای در مقابل استکبار کوتاه نیامد؟!
 به یاد بیاورید سالهایی را که دوستداران امام که همه ملت ایران بودند پا به پای امام جان خود را به کف دست گرفتند و ربنا الله گفتند و در مقابل دشمنان جانانه ایستادند ، خدای بزرگ هم به یاریشان آمد و خون پاک هزاران جوان باایمان موجب تقویت انقلاب اسلامی و پیشرفتهای روزافزون آن تا به امروز شد.

آقایان سازش طلب! اگر الفبای تعالیم اسلام و انقلاب را فراموش کرده اید آینده این ملت را به بازی نگیرید. چگونه به خود اجازه می دهید آرمانها و شعارهای اسلامی امام راحل این انقلاب را ، "مرگ بر آمریکا" و "اسراییل باید از صحنه روزگار محو شود" را ، "اشداء علی الکفار" را "لاتتخذواالیهود و النصاری اولیاء" را به راحتی زیر پا گذاشته و شعار آشتی و تعامل و بستن با کدخدا سردهید. آیا ما برای نان انقلاب کردیم و شهید دادیم؟ یا برای نفی هرگونه توسری خوری و زیردست بودن؟!
 آیا نه این است که رهبری و مردم ، دوست و دشمن اذعان دارند که پیشرفتهای علمی ایران در زمینه های گوناگون و خودکفایی ایران اسلامی در بسیاری زمینه ها مرهون سالهای تحریم است؟! 

من به نمایندگی از همه جوانان ارزشی این مرز و بوم تقاضا می کنم بر اصول انقلاب پایبند بمانید و به هرقیمتی خفت و ذلت سازش را به جان این ملت نخرید!
انقلابی باشید و انقلابی بمانید...امروز انقلابی بودن و پایبندی به گفتمان انقلاب است که پیشبرنده ایران اسلامی و حلال همه مشکلات و فشارهای اقتصادیست نه پرستیژ دیپلماسی بالا داشتن و زیربار ذلت سازش رفتن که رهبر بزرگوار این انقلاب هم خود را "انقلابی" و پایبند به اصول انقلاب می داند نه "دیپلمات".


نوشته شده در چهارشنبه 92/3/22ساعت 8:16 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 حضرت آیت الله مصباح یزدی فقیه و فیلسوف متبحر دوران از جمله مبارزان سرسخت انقلابی هستند که از قبل از انقلاب تا کنون در مسائل سیاسی و اجتماعی مختلف بدون هیچ محافظه کاری و تظاهری اقدامات ضدانقلابی را افشا نموده اند و در مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی هر جا خطای مهمی را از سوی مسوولی مشاهده کرده اند به او تذکر و هشدار داده اند و در شبهات و فتنه ها و مسایل سیاسی و اجتماعی مختلف با روشن بینی ها و روشن گری هایشان همیشه مصباح و راهنمای مردم و ارادتمندشان بوده اند.
لذاست که  در این مدت با تعابیر عالی ای چون ذوشهادتین ، عقبه تئوریک نظام و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و دارای بصیرت به معنای حقیقی کلمه و... مورد تمجید امام راحل و رهبری معظم قرار گرفته اند. و بسیاری از علما و مراجع نیزاز علامه طباطبایی و شهید بهشتی گرفته تا علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی و سایر علما با توصیفات و تعابیر متواضعانه ای چون روحی له الفداء ،مصباحِ دوستان ، شاگردی که فکرش هیچ چیز زاید و دورریختنی ندارد و بسیاری تعابیر والای دیگر افکار و شخصیت بزرگوار او را همواره ستوده اند.
مبرهن است که تداوم این اظهار تواضعات و تجلیل و تمجیدها تا امروز نشان از تداوم تقوا ،علم ، صفا و بصیرت این عالم بزرگ است.

علامه مصباح

 در این بین با داغ شدن بحث انتخابات و با مقبولیتی که جبهه پایداری در جامعه دارد ، متاسفانه برخی افراد برای افزایش رای نامزد موردنظر خود دست به تخریب جبهه پایداری و هتاکی علیه این عالم ربانی که از اعضای شورای فقاهتی این جبهه و موید آن هستند می کنند.
در این نوشتار سعی بر آن است که به اشکالات مطروحه پاسخ داده شود :

آیا نقلی که آیت الله مصباح از یکی از دوستانشان درمورد دعای امام زمان (عج) برای احمدی نژاد آوردند خلاف واقع بود؟

 هر نگاه واقع بینانه ای بر این مطلب صحه می گذارد که برخلاف انتخابات یازدهم که افراد صالح بسیاری احساس تکلیف کرده اند و پا به میدان گذاشته اند در هر دو دوره قبل از بین نامزدهای باقی مانده در هر دوره آقای احمدی نژاد بهترین گزینه ی موجود و به تعبیر علامه مصباح "خیرالموجودین" برای ریاست جمهوری در سالهای 84 و 88 و مسبب تحولی بزرگ در مسیر انقلاب بود و علی رغم انحرافات و اشتباهاتی که با تذکرات و هشدارهای علما و در راس آنها خود علامه مصباح روبرو شد اما از نقاط قوت و ثمراتی که مردم در دولت نهم و دهم به عینه دیده اند نمیتوان چشم پوشی کرد. نباید فراموش کرد که دوست و دشمن هم اذعان دارند که احمدی نژاد خصوصا در دوره دهم انقلاب را نجات داد . اگر احمدی نژاد رای نمی آورد و ریاست جمهوری به دست اضلاع فتنه می افتاد فاتحه انقلاب را باید می خواندیم.
 اما بزرگترین موید این انتخاب صحیح و موید فعالیتهای مثبت آقای احمدی نژاد این است که بارها نایب امام عصر (عج) ، مقام معظم رهبری دولت نهم را به دلیل احیای گفتمان انقلاب و امام راحل و سیاست خارجی قوی و تلاش و پشتکار و همت و شجاعت در امور اجرایی کشور ستوده اند و آقای احمدی نژاد را عامل قرارگرفتن قطار انقلاب بر ریلش دانسته اند. حتی در سخنانی به نزدیک بودن نظرشان با نظر احمدی نژاد اذعان نمودند.
بنابر این دعای امام زمان (عج) برای فردی که دولتش ثمرات و برکات بسیاری برای اسلام و انقلاب اسلامی دارد و بهترین گزینه موجود در هردو دوره بوده تا ناصالحی روی کار نیاید و تلخی های سالهای گذشته را بر کام مردم ننشاند و آرمانهای امام و شهدا را به یکباره به باد ندهد مسئله ی عجیب و دور از ذهنی نیست.

با این توضیحات روشن است که خرده گیری ها بر حمایتهای آیت الله مصباح از احمدی نژاد نیز اساس و مبنایی نداشته است.
و در آن شرایط نه تنها وظیفه علما که وظیفه تک تک ما حمایت و معرفی آقای احمدی نژاد بوده است . و علی رغم خدمات بسیاری که داشته اند انحراف و اشتباهاتی که بعدها از طرف ایشان دیده شد مجوزی برای تاختن علیه حامیان او در دو انتخابات قبل نخواهد بود. چرا که انحراف و تغییر از هر انسانی در هر مقامی بعید و دور از ذهن نیست و اتفاقا اگر بعد از انحراف آن شخص باز حامیان او بخواهند بر اشتباهاتش سرپوش بگذارند خلاف تقوا و بصیرت عمل کرده اند. و این از بزرگترین نشانه های صداقت و تقوا و بصیرت علامه مصباح بود که علی رغم حمایتهای وسیعی که در جای خود بر اساس نیاز از یک فرد نموده است از اولین افرادی باشد که اشتباهات و انحرافات فردموردنظر را تشخیص دهد و هشدار و تذکر لازم را به او بدهد. 
 حال سوالی که نگارنده از این دوستان دارد این است که آیا حضرت امام علی علیه السلام که در دوره خلافت حدود 5ساله شان غالبا کارگزاران مناطق مختلف را بطورمتوسط 2 یا 3 بار و بیشتر تغییر داده اند1دلیلش خدای ناکرده تشخیص غلط امام بوده است یا اشتباهات و انحرافات بعدی
کارگزاران؟!

سوال دومی که نیاز به پاسخ دارد این که آیا آیت الله مصباح رییس جمهور را فراماسونر خوانده است؟
جستجوی کوتاهی در سخنرانی های آیت الله مصباح که در پایگاه اطلاع رسانی این بزرگوار هم موجود است روشن می سازد که ایشان جمعا در طول این چندسال در چندسخنرانی معدود صحبت از خطر نفوذ افکار فراماسونی کرده اند که در هیچ یک از این موارد هم این افکار را به آقای احمدی نژاد نسبت نداده اند بلکه تلویحا به ایشان درمورد خطر نفوذ افکار انحرافی و اشتباه در دولت هشدار داده اند.  که البته بعدها مشخص شده است هشدارها کاملا منطقی و روشن بینانه بوده است. کما اینکه دلیل هشدارها و مخالفتها با برخی مسوولین دولت اصلاحات هم که در آن زمان به دلیل شناخت و آگاهی ناکافی ،مفرطانه خوانده می شد اینک دیگر کاملا واضح گردیده است.

آیا این هشدارهای علامه مصباح دیدگاهی افراطی و غلط و خلاف بصیرت و برخلاف دیدگاههای رهبری معظم بوده است؟
 با بیشتر شدن اشتباهات آقای احمدی نژاد و اقدامات منفی غیرقابل توجیه ایشان علامه مصباح یزدی از غیرعقلانی بودن کارهای رییس جمهور انتقاد می کنند. نویسنده محترم وبلاگ یک استکان چای داغ2 که از شاگردان علامه مصباح هستند تاریخ اولین اخطارهای علامه مصباح در مورد خطر فتنه جدید و افکار انحرافی را در این مطلب ثبت نموده اند. این عالم روشن بین و روشن اندیش از تابستان 89 در چندمورد از سخنرانی هایشان در خصوص افکار انحرافی و فتنه جدید تذکرات و آگاهی لازم را میدهند.که سایتهای مخالف دولت با تغلیظ خبر و تغییر تدریجی تیترهایشان عنوان دلخواه فراماسونر بودن شخص آقای احمدی نژاد را به نام آیت الله مصباح تمام می کنند و این البته با واکنش سایتهای حامی دولت و به دنبال آن اتهام خلاف دیدگاه رهبری بودن مواضع علامه و افراطی بودن نظراتشان از سوی برخی مواجه می شود تا اینکه در حوالی بهار 90 سفر مقام معظم رهبری به قم و تشریف فرمایی ایشان به منزل علامه مصباح برای دیدار ایشان  و ابراز ارادت و علاقه و تمجید تقوا و سیاست و روشن بینی این عالم بزرگوار فصل خطابی می شود بر تمام گمانه زنی های غلط علیه علامه مصباح :
" بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می‌دانم. واقعاً می‌دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه‌ای هستند و حقاً و انصافاً ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد؛ با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه، و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ‌الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد؛ تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند".

 ما نیز به امید پیشرفت روزافزون انقلاب اسلامی دعای نایب برحق امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را در حق علامه مصباح یزدی ختم کلام این نوشتار قرار می دهیم:
 خداوند متعال انشاء ‌الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد؛ تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند.
___________________
پاورقی:
1- کارگزاران امام علی علیه السلام
2- علامه مصباح مدال « بصیر به معنای حقیقی کلمه » را چه زمانی از امام خامنه ای دریافت کردند؟

لینکهای مرتبط:
1- پاسخ به شبنامه تابعین سایت هاشمی در تخریب علامه مصباح

 


نوشته شده در دوشنبه 92/2/30ساعت 4:23 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تعالی فی کتابه الحکیم: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى

خداوند متعال در قرآن کریم آیه 33 سوره مبارکه احزاب می فرماید: و در خانه‏هاى خود قرار گیرید، و چون زنان جاهلیت نخست خود نمایى نکنید.


تبرج یعنی برج کردن خود!
یعنی نمایاندن خود به دیگران و جلب توجه آنان..یعنی خود را در معرض نمایش و دید دیگران قراردادن .. حال این جلب توجه و خودنمایی یا به تعبیر رسای قرآنی ، "تبرج" که برای زنان حرام شمرده شده است می تواند از طریق نوع حجاب ظاهری باشد یا از طریق نوع گفتار یا نوع رفتار و حرکات و...

خودنمایی برای جلب توجه

فضای مجازی هم که از مهمترین و پرکاربردترین فضاهایی است که امروزه ارتباط بین زن و مرد و تبادل عاطفی بین آنها به وفور در آن برقرار می شود نیازمند رعایت قوانین و دستورات الهی است تا آنچه از شخصیت زن و مرد در آن نمود پیدا میکند تنها بعد انسانی باشد و بس.
تا از این رهگذر بتوان فضای اجتماعی سالمی ایجاد کرد که در کمترین زمان بالاترین بازده ها و بهره های علمی ، اخلاقی ، اجتماعی و ... را بشود از این نعمت الهی برد.

مقام معظم رهبری هم در درس خارج فقه خود اشاره داشتند که در فضای مجازی هم گناه غیبت و گناه استماع غیبت از طریق خواندن مطالب حاوی غیبت صورت می گیرد و استماع خصوصیتی به گوش ندارد. (
+) لذا اگرچه فضا ، مجازیست اما در این فضا هم همه اثرات گناههای فضای حقیقی مترتب است.

تبرجی که در ابتدای کلام به آن اشاره شد نیز یکی از همان قوانین مهم الهیست که در فضای مجازی هم باید اطاعت شود.


تشخیص مصادیق جلب توجه و خودنمایی یا تبرج در فضای مجازی (وبلاگ، شبکه های اجتماعی، مسنجرها و فروم ها و...) با شما...
کمی تامل کنیم...فرصت عمل اندک است و ساعت پاسخگویی نزدیک...



لینکهای مرتبط:
تبرج وبلاگی یعنی چه؟!



نوشته شده در جمعه 91/12/25ساعت 6:52 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

طبق حکم عقل ،انسانها برای انجام و احیانا حل مسائلی که در زندگی شان پیش می آید ، از راهنمایی شخصی که عالم و آگاه به جوانب و زوایای ناپیدای مسائل است کمک میگیرند.
برای مثال در مسائل پزشکی برای درمان مشکل در قرنیه چشم به چشم پزشک -البته متخصص در قرنیه چشمی - ماهر مراجعه میکنیم.
یا برای پی بردن به احکام شرعی و مسائل دینی مربوط به سعادت آخرت و دنیایمان ،باید یا خودمان مجتهد فقهی باشیم که به تمام زوایای فقهی مسلط باشیم و یا باید از مجتهد فقیه جامع الشرایطی که به تمام جوانب فقه ، علم دارد تقلید کنیم و تابع نظرات ایشان باشیم.

نکته ای که باید متذکر شد این است که :مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی هم خارج از این قاعده کلی نیست. یعنی در شبهات و مسائل سیاسی که پیش می آید شخص باید راه صحیح را انتخاب کند. باید توجه داشت در دهکده اطلاعاتی جهان انتشار اخبار آنقدر پیچیده شده است که روزانه ممکن است صدها خبر متناقض منتشر شود و مخاطب عوام را با بمباران رسانه ای به راحتی شستشوی مغزی کند در اینصورت یا باید خودمان درمورد تمام جوانب و زوایای قضیه و اتفاقاتی که بین مقامات کشوری اتفاق می افتد علم و اطلاعات کامل و کافی و بعد هم تحلیلی روشن بینانه و روشن اندیشانه داشته باشیم که معمولا چنین دسترسی ای برای هرکسی مقدور نیست.
و یا در غیراینصورت عالمی بصیر و روشن اندیش را راهنمای راه قرار دهیم و به خط و مشی های او توجه داشته باشیم تا به اشتباه و گمراهی نیفتیم. از اینجاست که این کلام مقام معظم رهبری در مورد تبعیت از آیت الله خوشوقت1 قابل تامل و موید مطلبی است که می خواهم متذکر گردم.

پس لازم است در این مسیر پر پیچ و خم دنیای امروزی راهنماها و چراغبانهای راه تاریک خود را بشناسیم. از راهنماهای آگاه و بصیری که از اساتید بزرگ و استوانه های علمی حوزه علمیه می باشندحضرت آیت الله مصباح یزدی هستند. این عالم بزرگوار بعد از سالها تلمذ در محضر فقهای بزرگواری چون آیت الله بهجت (ره) وکسب اجتهاد در ابواب فقهی دین و فراگیری علوم دیگر از جمله تفسیر و فلسفه و... مشهور به لقب "علامه" نیز شده اند. علامه مصباح یزدی فردی بسیار روشن اندیش و روشن بین هستند که شاگردان مهذب و عالمی نیز تربیت کرده و در سطوح مختلف جامعه به فعالیت گماشته اند.2

 

بصیرت به معنای حقیقی کلمه

رهبرفرزانه انقلاب هم در مقاطع مختلفی از لحاظ علمی ، اخلاقی و بصیرت ایشان را مورد تایید و تمجید قرار داده اند:

"بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مى‌کند."3 

"بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می‌دانم. واقعا می‌دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه‌ای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا."

"این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ‌الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند." 4

جالب است بدانید این فرمایش اخیر که علامه مصباح را دارای "بصیرت به معنای حقیقی کلمه" معرفی کرده است مربوط به بهمن ماه سال 89 و بعد از سخنرانی های پی درپی علامه مصباح درخصوص خطر جریان انحرافی در دولت دهم بوده است. و جالبتر اینکه این تعریف و تایید ، شبهه ی اخیر سینه چاکان جریان انحرافی را که ادعا داشتند حضرت آقا صحبتهای اصلی - فرعی کردن امور را در شهریورماه سال 89 در مورد اعتراضات علامه مصباح فرموده اند ، تحت الشعاع قرار داده و منتفی می کند. و حتی به نوعی ما را در خصوص اتکا و اطمینان بیشتر به صحت تشخیص های این عالم بزرگوار در خصوص جریان انحرافی امیدوار می کند.
امید است پیروان واقعی ولایت نیز با مدنظر قرار دادن ملاکها در مقابل خطرات جریان انحرافی و سایر مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه آگاه شوند و مقابله کنند.

 

پی نوشت ها:
1- در طوفانها خودتان را به آیت الله خوشوقت وصل کنید. 
2- http://hoood59.blogfa.com/cat-10.aspx
 http://www.alamemesbah.blogsky.com 3
 
4- http://www.fardanews.com/fa/news/151204/بازخوانی-نظر-رهبر-انقلاب-درباره-آیت-الله-مصباح


نوشته شده در شنبه 91/10/9ساعت 9:23 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

تحلیلی فقهی از شرایط مصرف و کراهت در زمان کمبود و گرانی

از شرایط اخیر گرانی و کمیابی مرغ که خبر دارید؟
همینطور از صفهای طولانی برای خرید مرغ دولتی ؟

صحبتها و تحلیلهای زیادی در مورد علل گرانی شده است اما در این بین صحبت حضرت آیت الله مکارم شیرازی در بحث تفسیر ویژه ماه رمضان در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها جالب توجه است که فرموده اند:

"  عده زیادی درباره قیمت مرغ اصرار می‌کنند؛ در حالی که اگر گوشت مرغ نخورند خیلی مسئله مهمی نیست. بیشتر اطبا گفته‌اند که مواد گوشتی غذای مناسبی برای انسان نیست و نباید افراط کرد؛ تنها مقدار کمی لازم است."

"مردم با قناعت مشکلات را کم کنند و در مبارزه با گرانی به سهم خود سهیم شوند."

"من بدون اینکه در این مسئله تحریم کنم، خودم تصمیم گرفتم گوشت مرغ نخورم. مردم هم می‌توانند با جمع و جور کردن اطراف کار در مقابله با گرانی سهیم باشند؛ البته دولت هم باید برای برطرف کردن گرانی‌ها کمر همت ببندد."

 یکی از روحانیون بزرگوار که از شاگردان حضرت آیت الله مکارم هستند در مورد این مطلب این مرجع بزرگوار این چنین توضیح می دهند که :

"برای این سخن آیت الله مکارم که از آن استشمام کراهت فقهی در مصرف گوشت مرغ در این شرایط هم می شود چند نکته قابل ذکر است:

1-گرانی های اخیر می تواند یا به علت کمبود مرغ در بازار باشد یا دست عده ای سودجو در میان است . بر فرض دوم که دست عده ای سودجو در میان باشد هرگونه مصرف و تهیه ی چنین مرغی که سود آن مستقیم و غیرمستقیم به جیب سودجویان می رود عقلا درست نیست. و بر فرض اول که گرانی به علت کمبود مرغ باشد یعنی در واقع مرغ به تعداد جمعیت 75 میلیونی ایران نیست و عرضه کمتر از تقاضاست در این صورت هرگونه مصرف ما این موضوع را تشدید کرده و جامعه اسلامی را ناآرام می کند که هیچ مبنای فقهی تشتت جامعه ی اسلامی را نمی پذیرد.

2-نکته ای که در این بین اهمیت بسزایی دارد این است که آیا تهیه ی مرغ کیلویی 4700 تومانی با یارانه ی دولتی اشکال دارد؟

در جواب باید گفت این مرغها از بیت المال مسلمین تهیه شده است. بیت المالی که در تک تک ریالهای آن همه ی مسلمانان سهیمند. حال آیا ما می توانیم مطمئن باشیم  که به همان نسبت ریالی که ما گوشت را در مراکز استان و شهرها تهیه می کنیم با همین میزان به دست مناطق محروم و دورافتاده هم میرسد؟ هیچ کس نمی تواند این را تضمین کند. پس ما در واقع از بیت المالی استفاده کرده ایم که ممکن است برخی و یا حتی اکثریت جامعه از آن محروم باشند و حتی فرض این مسئله هم خوردن چنین گوشتی را حداقل شبهه ناک می کند.

3- در معاملات فقهی هر نوع داد و ستد مبتنی بر ثمن و مثمن است یعنی پول بدهی و در قبال آن یک کالای خاص را بدون هیچ قید و شرطی بگیری. بر این مبنا فروشنده نمی تواند بر کالای خود چیزی را ضمیمه کند که مشتری آن را نمی پسندد و در غیر این صورت اگر فروشنده بخواهد یک چیز یا کار ناپسندی را به کالای خود اضافه کند آن معامله محل اشکال است. حالا در فرض مذکور ما که خریدن مرغ همراه با اعمال شاقه در صفها و کش و واکش ها شده است در واقع شما پول خود را می دهید و در قبال آن مرغ+اعمال شاقه می خرید! این صورت معامله یک صورت فقهی سالم نیست که ثمن در مقابل مثمن باشد با رضایت کامل طرفین و بدون هیچ پیش شرط یا پس شرطی.



گرانی مرغ

4- این فرض اخیر ممکن است دقیقا به معنای کراهت فقهی نباشد ولی می تواند به صورت کراهت اخلاقی مطرح شود :
شارع مقدس بنا را بر کرامت انسان گذاشته است و هرگونه عملی که کرامت انسانی را لکه دار نماید قطعا مورد قبول شارع مقدس نیست. و حال اینکه آنچه را که ما در صفهای شلوغ و طولانی خرید مرغ می بینیم هیچ گونه سنخیتی با کرامت انسانی ندارد و گویا انسانها برای خرید چندکیلو گوشت مرغ هورمونی کرامت انسانی و شخصیت خود را زیر پا می گذارند و یا خودشان در صفها به این طرف و آن طرف کشیده می شوند یا مجبور می شوند افراد دیگر را کنار بزنند! "

صحبتهای اخیر هرچند در مورد گوشت مرغ مطرح شده اما به نظر نگارنده این صحبتها می تواند در مورد مصرف تمام کالاهایی که توجه به مصرف آن زمینه ی نا آرامی و تشتت جامعه ی اسلامی را فراهم می کند تعمیم داد.

پس به نظر میرسد اگر پیشوایان فقهی ما بر اساس دیدگاه فقه متعالی اسلام از مصرف چنین مواردی امتناع می کنند بر من و شمای مسلمان نیز فرض است که از بزرگان دینی خود تبعیت کنیم.


لینک مرتبط :

برق‌گرفتگی پنج زن در صف مرغ دولتی 


نوشته شده در یکشنبه 91/5/1ساعت 12:6 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

شوخ طبعی و روی خندان و گشاده کاراکتر مثبتی است که درتعاملات اجتماعی و جذب همفکر و همنشین و در تسریع القای مطالب تاثیر بسزایی دارد.
پیامبر بزرگوار اسلام نیز طبق روایات رسیده همیشه چهره ای متبسم داشته اند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: " الْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ وَ غَضِب"...مؤمن شوخ طبع و خوش مشرب است، ولی منافق گرفته و خشم‌آلود. 1

اما آنچه مسلم است اینکه هر امری زمانی مورد قبول قرار می گیرد که حدود و خطوط قرمزها وباید ها و نباید ها را زیر پا نگذارد .

شوخی و مزاح نیز از این قانون مستثنی نیست و نیازمند اعمال محدودیتهایی است. نگارنده خلاصه ای از این مفصل را به صورت 3نکته زیر معروض می دارد:

1) ماهیت گفتار از 2 حالت خارج نمی باشد:
الف- گفتار ،خلاف واقع است که دروغ نامیده می شود و از گناهان کبیره و مستوجب عذاب است.
ب- گفتار ، خلاف واقع نیست بلکه گوینده با اهدافی از جمله مقصود دیگری را اراده کرده است ، مثل توریه یا قسمی از شوخی ها.

بنابر این باید توجه داشت شوخی های خلاف واقع و "الکی گفتم" ها! نوعی دروغ محسوب می شوند که مورد بازخواست الهی قرار خواهند گرفت.

حضرت پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله می فرمایند: إِنِّی لَأَمْزَحُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا حَقّا ...همانا من مزاح می کنم ولی جز حق نمی گویم.2

2) در دین ما ، بعبارتی در کتاب ما و در سنت معصومین ما شوخی نباید با هرشخصی و در هرمکانی صورت گیرد و برخی شوخی ها ، شوخی های ممنوع به حساب می آیند. مثل:

-شوخی دو فرد نامحرم با یکدیگر که در روایات ما مورد نهی های شدیدی قرار گرفته است. چرا که اولا معنای لغوی و ماهیت شوخی ، خوشی و عشرت است که اسلام برای معاشرت دو فرد نامحرم مرزهایی مشخص کرده است و ثانیا طبق تعاریف روانشناختی که تحت عنوان "تداعی معانی" از آن یاد می شود ، هر واژه ای یک معنایی را تداعی می کند. مثلا واژه "باران" تداعی معنای "آب" می کند. یا "آتش" تداعی معنای "گرمی" می کند. در واقع هریک از این واژه ها مفاهیم جدیدی را به ذهن انسان می آورد. بنابر این هر نوع سخن طنزآلود و شوخی علاوه بر ایجاد سرخوشی درطرف مقابل ، مفاهیم دیگری را نیز به ذهن او منتقل می کند و به تعابیر قرآنی شیطان نیز در این راه کمک می کند و حتی اگر شخص مخاطب آن را از ذهن خود براند از نظر روانشناختی آن مطلب در ناخودآگاه و رویای او پدیدار می شود.3


-مثال دیگری از شوخی های مفسده انگیز 4 و ممنوع شوخی خانمها با آقایان و حتی شوخی خانمها با یکدیگر در حضور آقایان است . چرا که خداوند متعال در قرآن کریم در آیه 32 سوره مبارکه احزاب دستور می فرماید:...فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض...پس نرمی در گفتار به کار نبرید تا آن کس که در قلبش مرض هست طمع ورزد.
تفسیر نمونه ذیل این آیه می نویسد: "میفرماید بنابر این به گونه اى هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند (فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض ).
بلکه به هنگام سخن گفتن ، جدى و خشک و بطور معمولى سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توام با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوت ران را به فکر گناه مى افکند سخن بگوئید."


از آنجا که اسلام مبین، شخصیت زن اسلامی را شخصیتی محکم و باوقار می خواهد تا او و جامعه را از مشکلات بعدی حفظ کند و میخواهد که آنچه در جامعه نمود پیدا می کند بعد معنوی و انسانی شخصیت زن باشد و نگاهها از جنسیت زن به توانمندیهای او معطوف شود لذا از زن مسلمان می خواهد که صحبتش با نامحرم را در حد ضرورت و در صورت ضرورت با گفتاری متین و باوقار انجام دهد.

ناگفته پیداست که شوخی ، وجهه ی محکم و متین شخصیت زن اسلامی در مقابل نامحرم را مخدوش ساخته و لطافت و ظرافت و خوش رویی زن را که مختص همسر و محارم اوست به منصه ظهور می گذارد و این چراغ سبزی خواهد شد برای مردان بیمار دل تا طمع ورزند و باب التذاذ از هم صحبتی و... با آن زن برایشان گشوده شود.5

حریم زن و مرد 

3) مزاح مقبول هم آنگاه موثر و نفوذپذیر است که از حد اعتدالش خارج نشود و انسان در شوخی کردن دچار افراط و زیاده روی نشود که این  افراط و همه چیز را به شوخی گرفتن قدرت تعقل را از انسان می گیرد و از عقل او می کاهد ؛ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت450 نهج البلاغه می فرمایند: 
« ما مَزَحَ امرُؤٌ مَزحَةً الّا مَجَّ مِن عَقلِهِ مَجَّةً »
هیچ کس شوخی بی جا نکند ، جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.

 

پی نوشتها:
1- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏74/ص 155 /باب 7
2- مکارم الأخلاق/ص 21 /فی مزاحه و ضحکه
3-مرکز اینترنتی پاسخگویی به شبهات "اندیشه قم"
4- لازم به ذکر است که گاهی برخی افراد از لفظ "مفسده" برداشت فساد بزرگ و شاخصی می کنند حال آنکه همان در معرض لذت و ریبه قرار دادن و به طمع انداختن مردان خود می تواند مصداق ایجاد مفسده باشد.
5- این حقیر در این خصوص استفتائاتی از چندتن از مراجع عظام تقلید کرده ام که اینجا (+) می توانید آنها را مطالعه بفرمایید.

 

لینکهای مفید مربوطه:
1- حد ضرورت تکلم زن با مرد نامحرم
2- نگاه و شوخی با نامحرم
3- صحبتهای سرکار خانم نیلچی زاده در برنامه سمت خدا در خصوص حدود ارتباط با نامحرم در فضای مجازی


نوشته شده در سه شنبه 91/3/23ساعت 9:15 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

یادش به خیر مرحوم کافی..انگار همین امروز فریاد زده است ..نه از زبان خودش بلکه از زبان امیرالمومنین علیه السلام:

«یا اهل العراق نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق اما تستحیون؟  ....ای مردم عراق، باخبر شده ام که زنان شما در بازار تنه به تنه مردان می زنند آیا شرم ندارید؟ »مشکاة الانوار، ص 337

اگر نشنیده اید در نوار بلعم باعورا _به گمانم_ گفته است و گفته است که حتما حضرت علی علیه السلام با ما ایرانی ها نبوده! با عراقی ها بوده!

اینگونه است؟ دل حضرت را چه به درد آورده؟ که چونان فریاد زده بر سر مردم عراق؟ و مرحوم کافی را چه شده که چنین فریاد زده بر سر مردم ایران _ام القرای جهان اسلام_ و تهران _عاصمه شیعه_؟

پایتخت اسلام باید چنین باشد؟ مرام برادران پیامبر که به ایشان مرحبا گفته است باید چنین باشد؟

کمترین لکه ای بر این تاریخ سفید و روشن ملت اسلام _ایران_ بیشترین است. 

حقا که آدم دلش به درد می آید وقتی خیابان من کمتر رنگ خیابان اسلامی را دارد .
شهر من کمتر بوی شهر مذهبی را به مشام می رساند.
در جای جای کشورم کمتر حس مهد اسلام و ایمان می کنم.

آدم دلش به درد می آید وقتی حرم می رود و گاهی می بیند زائران بی بی وقتی از صحن خارج می شوند انگار از زندان آزاد شده اند که زود چادرها را بر می دارند و به زور در کیفشان می چپانند.

آدم دلش به درد می آید  وقتی می بیند همسایه طبقه پایینی با لباس بسیار نامناسبی (و البته باحجاب است چون یک چادر نازک بر سر دارد که برجستگی ها و برهنگی های بدنش را پوشانده!) برایش غذای نذری امام حسین (ع) می آورد.

آدم دلش به درد می آید وقتی بعد از چند وقت هم که با خانواده به پارک می رود و سفره ای پهن می کند ماشینهایی که از خیابان پارک رد میشوند و آهنگهای آنچنانی از باندهای ماشینهایشان پخش میشود زهر میکنند شام آن شب را به کام آدم!

آخر مگر اینجا مملکت اسلام نیست؟ مگر مملکت علی (ع) نیست؟ کدام فریاد مردان ما ،با غیرت علویست؟ مگر مملکت فاطمه علیها سلام نیست؟ کجای عفاف زنان ما ، عفاف فاطمیست؟

مگر اینجا "آرام"گاه دخت موسی بن جعفر نیست؟

کاری کنیم..امر به معروف ونهی از منکر را من و شما باید زنده کنیم (البته مراتب استغفارم را باید به خدایم برسانم که با بی ایمانی های من و امثال من این واجب مرده است) .

تذکر زبانی

باورکنیم که حضور ما درفضاهای عمومی خودش امر به معروفیست مهم و نهی از منکریست قوی بشرطی که لباس من، رفتار من ،خانه من ، اسم من ، حتی حرفهای من جهت دار و شعارمذهبم و نماد دینم باشد. عمامه ی شمای روحانی فقط مخصوص منبر و مسجد نباشد ، حضرت علامه مصباح می فرمودند در دنیایی که دنیای نمادها و سمبلهاست چطور می توان تاثیر لباس روحانیت را در تبلیغ عملی و معرفی دین نادیده گرفت؟..با تاسی از فرمایش استاد من هم می گویم چطور می توان تاثیر حضور با نمادهایی مثل چفیه ، مقنعه چانه دار ، نوشته های مذهبی روی دیوارها و ماشینها(البته طوری که دید راننده را نگیرد تا تخلف محسوب شود ، مثلا روی کاپوت یا گوشه ی شیشه و...) ، پرچمهای عزاداری سردر خانه ها یا آپارتمانها و هزار  هزار نماد دیگر را در تبلیغ دین و تغییر چهره و فضای شهر نادیده گرفت؟

باور کنیم که همین نگاه آمرانه و ناهیانه ی من و شما ، همین تذکر زبانی من و شماست که جامعه را از فساد باز خواهدداشت. مطمئن باشید احتمال تاثیرش قطعیست این را من نمی گویم رهبرجهان اسلام می گوید:

"بعضی ها گفته اند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد. من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است. مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندها و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمیکند. اما برای مردم چرا، برای مردم حرف اثر دارد."

"البته عده ای این کار را می کنند اما همه نمی کنند. همه تجربه نمی کنند، بعد می گویند آقا چرا اثر نمی کند. تجربه کنید؛ منکری را که دیدید با زبان تذکر دهید. اصلا هم لازم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک کلمه بگویید: آقا، خانم، برادر، این منکر است. شما بگویید نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی می تواند منکر را ادامه بدهد؟ "

بیایید کاری کنیم ، برادر من بیایید علوی شویم ، خواهر من بیایید فاطمی شویم. زمان عمل اندک است...

 


نوشته شده در یکشنبه 91/2/3ساعت 10:8 عصر توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

نزدیک عید است و بی شک یکی از پسندیده ترین کارها تقسیم شادی هایمان با کودک و بزرگِ نیازمندی است در همین نزدیکی ها که چشمانشان به کمکهای برادران و خواهران مسلمان جامعه اسلامی دوخته شده.. و انفاق همان مقسم شادیهاست...

 

انفاق

اما دقت کنیم! : به چه کسی باید انفاق کرد؟ :

«یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» ( از تو مى‏پرسند چه چیزى انفاق کنند [و به چه کسى بدهند] بگو هر مالى انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راه‏مانده تعلق دارد و هر گونه نیکى کنید البته خدا به آن داناست)
آیه 215 سوره بقره می‌نویسد: اولویت انفاق از نظر قرآن کریم پدر و مادر، بستگان نزدیک مانند پدربزرگ، مادر بزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دائى، خاله و اولاد آنان و داماد و عروس، یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان است.

اما نکته ای که با نگرش به آیه مبارکه فوق قابل توجه است اینکه: انفاق به دیگران با وجود مستحقی در خویشاوندان مکروه است. در واقع باید گفت:

انفاق بر 5نوع است :
1. انفاق واجب؛ مانند: زکات، خمس، کفّارات، فدیه ونفقه زندگى که برعهده مرد است.

 2. انفاق مستحبّ؛ مانند: کمک به مستمندان، یتیمان و هدیه به دوستان.
 3. انفاق حرام؛ مانند: انفاق با مال غصبى یا در راه گناه.
 4. انفاق مکروه؛ مانند: انفاق به دیگران با وجود مستحقّ در خویشاوندان.
 5. انفاق مباح؛ مانند: انفاق به دیگران براى توسعه زندگى؛ زیرا انفاق براى رفع فقر، واجب یا مستحبّ است.

با توجه به مطالب فوق و آیه کریمه قرآن کریم به نظر می رسد صدقه دادن و یا واریز مبالغی در صندوق صدقات کمیته امداد هم نوعی انفاق محسوب می شود که مستحب خواهد بود به شرطیکه اولویت ها رعایت شده باشد و اگر در خویشان مستحقی نبود این صدقه داده شود.


نوشته شده در یکشنبه 90/12/28ساعت 3:19 صبح توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلبی که در ذهن برخی جولان می دهد این است که به افرادی که زیر پرچم اسلام هستند و شهادتین گفته اند باید با حسن ظن نگریست.
در وهله اول مطلب صحیح و کاملا درست است که نباید به برادران مومن سوء ظن داشت چرا که به تعبیر آیه کریمه قرآن برخی گمانها و سوء طن ها گناه هستند. علاوه بر این در امور مسلمین مانند خرید و فروش و عقود و... اصل بر صحه یا به تعبیر فقهی اصالة الصحة است. پس شاید در اعمال مسلمین هم باید اصل را بر صحت عمل او _ و نه اغراض فاسد او_ گذاشت.
اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که اگر در آیه کریمه بعضی از گمانها یا بسیاری از گمانها را خطا دانسته است ولی بنابر مفهوم گیری از این آیه می توان به درستی چنین برداشت کرد که البته بعضی از سوء ظن ها نیز درست و به جا هستند.

اصولا به تعبیر آیت الله احمد عابدی در مسائل امنیتی اصل بر سوء ظن است. جالب است که جاسوسان آمریکایی بر طبق اسنادی که از لانه جاسوسی به دست آمده است امام خمینی را شخصی معرفی کرده اند که نسبت به افرادی که می خواستند ذهن ایشان را منحرف کنند تیزبین بوده و به آنها با سوء ظن می نگریست : «در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اینکه کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند، بسیار کم است زیرا او به این گونه افراد با دید تحقیر و سوءظن می نگرد.» (صفحه 159، جلد ششم اسناد لانه جاسوسی)

در مورد اصالة الصحة نیز نکته ای وجود دارد و آن اینکه ما نمی توانیم در مورد کسی که امور مسلمین و جان و مال و ناموس مملکت به او واگذار می شود اصالة الصحة جاری کنیم و در این صورت نزد خداوند چه حجتی خواهیم داشت؟

علامه آیت الله مصباح یزدی نیز بر این مطلب تاکید دارند که ممکن است از خطاهای افراد چشم پوشی کنیم اما دیگر نمی توانیم آنها را بر مصادر امور مسلمین بگماریم: «به خدا توجه داشته باشیم و فریفته هر ادعایی نشویم. انتخابات جای خوش‌بینی و اصالت‏الصحه نیست؛ جای تیزبینی و تیزهوشی است»

انتخابات مجلس 

یکی از ویژگیهای شاخص جبهه موسوم به جبهه پایداری همین شفافیت و روشن بودن حد و مرزها بین افراد صالح و غیرصالح است. آنچه را که در جبهه پایداری می بینیم همین نکته است که چرا و به چه حجت و دلیل شرعی دوباره به مردودینی که 4سال قدرت را در دست داشتند و کاری جز معاونت فساد و فتنه نکردند مجال بدهیم به امید اینکه توبه کنند و از خطاهای خود بازگردند؟

به قول جناب حجت الاسلام پناهیان تا کی باید از ترس ضد انقلاب ، به غیر انقلابی ها رای بدهیم؟!
پس امیدوار باشیم و در مسیر انقلاب محکم باشیم و باور داشته باشیم که : إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (احقاف:13)


نوشته شده در دوشنبه 90/12/8ساعت 2:16 صبح توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak