سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























بسم الله الرحمن الرحیم

آنهایی که هنوز دل در گرو اسلام دارند والبته به روحانی رای دادند بخوانند

خدا کند کسی دیشب برای زیارت "آرام گاه" و حرم دخترموسی بن جعفر ؛حضرت معصومه سلام الله علیهما نرفته باشد.

دیشب صدای آواز شیطان را در قم هم می شد شنید!
در طول خیابانهای مسیر، صدای ترانه های ماشین های بعضا پلاک تهران! از یاد آدم می برد که اینجا حرم و عشّ آل محمد (ص) است.

خیلی صحنه ها دیده میشد که به بهانه نشان دادن عکس روحانی، برخی دختران بازوی برهنه خودشان را از شیشه ماشین بیرون آورده بودند و با رقصاندن بادکنکها و روبانهای بنفش و عکس خاتمی و هاشمی و روحانی! یاد انقلاب رنگی  را زنده می کردند.

بله ،دم خروس هم البته بیرون افتاده بود با این شعار که به گوش می رسید "این همه لشکر آمده به عشق اکبر (هاشمی) آمده". البته یادم هست این همان اکبری است که سال 88 رای 24 میلیون مردم را هیچ دانست و به همراه اولادش بر طبل تقلب و تردید کوبید تا آتشفشان به پا کند و حالا که یک نفر همکاسه او رای آورده(تنها با کمتر از 300 هزار رای بیشتر ) این را "دموکراتیکترین انتخابات" دانست که هیــــچ شبهه ای در آن نیست. حتما من ریاضی ام خوب نبوده که نمیدانم 11 میلیون بیشتر است یا سیصد هزار ... یا حساب عالم سیاست از حساب ماها جداست؟!

در این میان عده ای موتوری را دیدم که آنها  هم "به عشق اکبر" آمده بودند و جیغ بنفش می کشیدند. راستی این جمله از چه کسی بود که "عده ای باید زیر چرخ توسعه له شوند "؟! با خودم گفتم خدا نکند کسانی که زیر چرخ توسعه باید له شوند شما موتوری ها باشید.

باز خاطرات سال 88 را در ذهنم مرور کردم هرچه در ذهنم گشتم دیدم که با اینکه احمدی نژاد 24میلیون رای آورد ولی از این دست بی حیایی ها نکردند. ...  کردند اما نه طرفداران احمدی نژاد بلکه همان شکست خوردگانی که آتش به جان مملکت انداختند و  زدند و کشتند و بردند. پس این جماعت برایش شکست و پیروزی فرقی ندارد گویا.
در هجوم این بی حیایی ها مبهوت و در فکر بودم که صدایی شنیدم :"اینا طرفدار جلیلی اند".انگشتشان به سمت ما بود شاید قیافه مان طوری بود و شاید چون مثل آنها فضای معنوی قم را با آهنگهای آنچنانی به هم نزده بودیم!
یادم آمد که دکتر جلیلی جانباز است و پایش برای تداوم راه انقلاب در جبهه جا مانده مثل رهبرش که دستش را برای انقلابش هدیه کرد ولی راستی شنیدم حسن روحانی هم ازمسوولین ستاد جنگ بوده و همکار هاشمی . پس چرا یک ترکش ناقابل هم سوغاتی نیاورده؟! دانستم فرق "نشستن بر ساحل سلامت" و "غرقه شدن در طوفان" همین است. 

پلیس ضدشورش هم خوب شد که حداقل سر چهارراهها ایستاده بود تا دلم از ترس اینکه همسرم ریش دارد ریش ریش نشود. آری اینــجا "قم" است صدای ما را از واشنگتن نــمیشنوید بلکه از خیابان های اطراف حرم حضرت معصومه (س) ... .

محشر جهالت بود یا صحرای کربلا؟ بیشتر از 1 ساعت در ترافیک خوشحالیون جاهل مسلک ماندیم و این پسرم بود که مدام "آب آب" میکرد و من که بخاطر عدم دسترسی و خیابان تعطیل از ترس هیجان زده ها جگرم آتش میگرفت از تشنگی پسرم و بی حیایی ها.

محشر جهالت

 
خدا به خیر کند که 4سال دیگر خون دل خوردن ها در پیش نداشته باشیم. بی بی جان! از زخم خوردن های ما باکی نیست..هوای سیدعلی را داشته باشید...


نوشته شده در یکشنبه 92/3/26ساعت 10:17 صبح توسط منتظرالقائم نظرات ( ) |


Design By : Pichak